مسلمانان گمان میکنند که بیت المقدس همان مسجد الاقصی مذکور در قرآن است که پیامبر در واقعه معراج یا اسراء به سوی آن سیر کرد. همچنین گمان میکنیم که پیامبر و سایر مسلمانان صدر اسلام ابتدائا رو به بیت المقدس نماز میخوانده اند و پس از آن کعبه به عنوان قبله جدید تعیین شده است!
اما حقیقت این است که هر دو مورد فوق از اساس نادرست و غیر واقعی است.
قضیه از آنجا ناشی میشود که عمربن خطاب پس از رحلت پیامبر به هر دلیلی به سرزمین شام حمله کرد و اورشلیم یا همان بیت المقدس را به تصرف در آورد. در این میان حدیث سازان حرفه ای دست به جعل احادیثی از پیامبر زدند و گزارشاتی ساختند تا حمله جناب عمر را توجیه کنند.
دو پیامد اصلی این توجیهات عبارت است از:
الف- تنزل معراج و اسراء پیامبر و منطبق ساختن مسجد الاقصی بر بیت المقدس: آنان مسجد الاقصی یعنی نقطه نهایی سیر آسمانی حضرت رسول (که در آیه اول سوره اسراء آمده است) را منطبق بر بیت المقدس کردند و از آن زمان رسما مسجد الاقصی به بیت المقدس و معبد سلیمان تفسیر شد. اما از سوی دیگر مطابق روایاتی از امامان شیعه شاهد چنین تفسیری نیستیم!
ب- قبله شمردن بیت المقدس: آنان ادعا کردند که مسلمانان تا پیش از کعبه رو به بیت المقدس نماز میخواندند که این نیز سخن بی اساسی است زیرا هیچگاه پیامبر کعبه ابراهیم را وا نمیگذاشت که رو به معبد سلیمان نماز بخواند! گفتنی است بحث تغییر قبله در قرآن به حقیقتی اشاره دارد که در این مقال نمی گنجد ولی در هر صورت ربطی به هیکل سلیمان و اورشلیم ندارد.
اساسا تمام این چیزها یا توسط مسلمانان درباری ساخته شد تا حمله حاکم اسلامی موجه و آرمانی تلقی شود و یا از سوی یهودیان تازه مسلمانی جعل شد که خواهان تداوم عظمت معبد سلیمان و بلکه فزونی عظمتش در مقایسه با کعبه بودند! اما افسوس که با گذر ایام از این مسائل غفلت شد و جعلیات رنگ قدمت گرفت و به عنوان حقایقی دینی تثبیت گردید!
راستی چرا ما باید زیر عَلَم احادیث ساختگی سینه بزنیم!!
ای مسلمانان و بویژه ای ایرانیان به هوش باشید که اعتبار اسلامی بیت المقدس از آنجا نشأت میگیرد که آن را "مسجد الاقصی" و "قبله اول مسلمانان" معرفی می کنند که این هر دو ساخته ی جاعلان حدیث است و اعتبار ندارد و بلکه در زمان خودش باید با سازندگانش برخورد میشد و نه این که اینک خود را فدای جعلیّاتشان کنیم!
اما حقیقت این است که هر دو مورد فوق از اساس نادرست و غیر واقعی است.
قضیه از آنجا ناشی میشود که عمربن خطاب پس از رحلت پیامبر به هر دلیلی به سرزمین شام حمله کرد و اورشلیم یا همان بیت المقدس را به تصرف در آورد. در این میان حدیث سازان حرفه ای دست به جعل احادیثی از پیامبر زدند و گزارشاتی ساختند تا حمله جناب عمر را توجیه کنند.
دو پیامد اصلی این توجیهات عبارت است از:
الف- تنزل معراج و اسراء پیامبر و منطبق ساختن مسجد الاقصی بر بیت المقدس: آنان مسجد الاقصی یعنی نقطه نهایی سیر آسمانی حضرت رسول (که در آیه اول سوره اسراء آمده است) را منطبق بر بیت المقدس کردند و از آن زمان رسما مسجد الاقصی به بیت المقدس و معبد سلیمان تفسیر شد. اما از سوی دیگر مطابق روایاتی از امامان شیعه شاهد چنین تفسیری نیستیم!
ب- قبله شمردن بیت المقدس: آنان ادعا کردند که مسلمانان تا پیش از کعبه رو به بیت المقدس نماز میخواندند که این نیز سخن بی اساسی است زیرا هیچگاه پیامبر کعبه ابراهیم را وا نمیگذاشت که رو به معبد سلیمان نماز بخواند! گفتنی است بحث تغییر قبله در قرآن به حقیقتی اشاره دارد که در این مقال نمی گنجد ولی در هر صورت ربطی به هیکل سلیمان و اورشلیم ندارد.
اساسا تمام این چیزها یا توسط مسلمانان درباری ساخته شد تا حمله حاکم اسلامی موجه و آرمانی تلقی شود و یا از سوی یهودیان تازه مسلمانی جعل شد که خواهان تداوم عظمت معبد سلیمان و بلکه فزونی عظمتش در مقایسه با کعبه بودند! اما افسوس که با گذر ایام از این مسائل غفلت شد و جعلیات رنگ قدمت گرفت و به عنوان حقایقی دینی تثبیت گردید!
راستی چرا ما باید زیر عَلَم احادیث ساختگی سینه بزنیم!!
ای مسلمانان و بویژه ای ایرانیان به هوش باشید که اعتبار اسلامی بیت المقدس از آنجا نشأت میگیرد که آن را "مسجد الاقصی" و "قبله اول مسلمانان" معرفی می کنند که این هر دو ساخته ی جاعلان حدیث است و اعتبار ندارد و بلکه در زمان خودش باید با سازندگانش برخورد میشد و نه این که اینک خود را فدای جعلیّاتشان کنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر